Info@salehoun.org

10 مدل برای جمع آوری کمک مالی - بخش دوم

 

مدل چهارم: شرط‎‌بندی کننده بزرگ

 

تعداد محدودی از سازمان‎های غیرانتفاعی مانند موسسه تحقیقات پزشکی استنلی هستند که منابع مالی خود را از طریق تعداد کمی از افراد یا بنیادها تامین می‌کنند. این مدل از جمع‎آوری کمک مالی را «شرط‎‎بندی کننده بزرگ» می‎نامیم. در اغلب موارد، بزرگ‌ترین اهداکننده سازمان، موسس آن نیز هست که هدف او برطرف کردن معضلی است که احساس و انگیزه شخصی عمیقی نسبت به آن دارد. با وجود این‎که اکثر شرط‎بندی کنند‌ه‌های بزرگ منابع مالی زیادی برای شروع کار دارند و به سرعت رشد پیدا می‎کنند ولی مواردی هم هست که سازمانی پیش از این تاسیس شده است، و یک اهداکننده مالی پیدا می‌کند که به دنبال کمک مالی به رویکردی مهم و جدید برای حل یک مشکل خاص بوده است. سازمان‎های پیروی کننده از مدل شرط‎بندی کننده بزرگ که ما شناسایی کردیم، بیشتر در دو بخش تحقیقات پزشکی و معضلات زیست محیطی متمرکز بودند. دلایل اصلی این‎که این سازمان‎ها مبلغ هنگفتی از کمک مالی دریافت می‎کنند این است که: مشکل مورد بررسی آن‌ها با مقدار زیادی از پول، قابل حل شدن است (به‌عنوان مثال با مقدار زیادی پول می‎توان یک موسسه تحقیقاتی‎ تاسیس کرد تا درمان یک بیماری خاص را کشف کند)، یا سازمان از یک راه‌حل ضروری و خاص برای حل مشکل استفاده می‏‌کند. یک نمونه از سازمانی که از مدل شرط‎بندی کننده بزرگ استفاده می‎کند، سازمان حفاظت محیط زیست جهانی است که وظیفه حفاظت از تنوع زیستی موجود در کره زمین را به‌عهده دارد تا نشان بدهد که انسان‎ها می‌توانند به صورت هماهنگ و سازگار با طبیعت زندگی کنند. سازمان حفاظت محیط زیست جهانی این قابلیت را دارد که در سراسر دنیا منطقه‌هایی را شناسایی ‎کند که اثر مهمی روی حفاظت از تنوع زیستی جهانی می‎گذارند و بدین ترتیب توجه اهداکنندگان بزرگ را جلب می‌کند تا از کمک‎های هنگفت آن‎ها در جهت امری مهم و تاثیرگذار برای محافظت از کره زمین استفاده شود. کمک‌کنندگان اصلی سازمان حفاظت محیط زیست جهانی را گروه کوچکی تشکیل می‎دهند. رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی‌ که می‌‏خواهند از این مدل شرط‎‎‌‌بندی کننده بزرگ استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:

 

    ● آیا می‎توان راه‎‌حلی نهایی و قابل انجام برای یک معضل بزرگ در بازه زمانی محدود ارائه داد؟

    ● آیا می‎توانیم به راحتی بگوییم که این مبالغ هنگفت کمک مالی را کجا و چطور برای رسیدن به اهداف‌مان صرف خواهیم کرد؟

    ● از میان بنیادها و افراد ثروتمند، آیا کسی علاقه‎مند به مشکل مورد نظر و رویکرد ما وجود دارد؟

    

 

مدل پنجم: ارائه‌دهنده خدمات عمومی

 

بسیاری از سازمان‎های غیرانتفاعی، مانند بنیاد موفقیت برای همه، با ارگان‎های دولتی در راستای ارائه خدمات اجتماعی اساسی مورد نیاز مانند مسکن، کمک‎های بشردوستانه و آموزش و پرورش همکاری می‌کنند که دولت از قبل برای آن‎ها بودجه تخصیص داده است. سازمان‎های غیرانتفاعی‎ را که ارائه‌دهنده این نوع از خدمات هستند  ارائه دهنده خدمات عمومی می‎نامیم. دولت در بعضی از موارد، این ارائه خدمات را کاملا به سازمان‎های غیرانتفاعی واگذار می‎کند ولی مقررات خاصی را هم برای دریافت کمک مالی وضع کرده است که می‎توان از فرمول بازپرداخت هزینه‎ها و یا درخواست طرح پیشنهادی نام برد. سازمان‎های ارائه دهنده خدمات عمومی هم‎‌گام با رشد و توسعه، به دنبال منابع مالی دیگر هم می‎روند. تی‌.ام.سی، نمونه‌ای از سازمان‎های غیرانتفاعی است که از مدل ارائه دهنده خدمات عمومی استفاده می‎کند و وظیفه‎اش پشتیبانی و حمایت از فرزندان و خانواده‎های مهاجران است. در سال ۱۹۷۱ با کمک‌های دولت فدرال تحت عنوان برنامه «هد استارت» شروع به کار کرد و با تمرکز روی نیازهای دو فرهنگ و دو زبانه بودن خانواده‎ها به دنبال آماده سازی فرزندان مهاجرین برای  ورود به مدرسه و سیستم آموزش و پرورش بود. هم‎زمان با رشد و توسعه شورای مهاجرین تگزاس، رهبرانش سعی کردند وابستگی خود را  به این تک منبع مالی کاهش داده و به دنبال کمک‎های دولتی دیگری نیز بروند. در حال حاضر تی.ام.سی از منابع مختلف فدرالی، ایالتی و دولت محلی کمک مالی دریافت می‌کند و برنامه‌‏های جدیدی مثل سوادآموزی، مراقبت‎های دوران بارداری و آموزش مصرف کننده را هم ارائه می‎دهد. رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی که می‏‌خواهند از مدل  ارائه دهنده خدمات عمومی استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:

 

    ● آیا سازمان ما مطابق برنامه‎ یا برنامه‌های از پیش تعیین‌شده‎ای از سوی دولت است؟

    ● آیا می‎توانیم نشان بدهیم که عملکرد سازمان ما بهتر از رقیب‌های ما است؟

    ● آیا حاضریم به صورت دوره‎ای وقت خود را صرف تمدید قراردادها و کاغذ بازی‎های دولتی بکنیم؟

    

 

مدل ششم: ابداع‌کننده قوانین و سیاست‎ها

 

برخی از سازمان‎های غیرانتفاعی مثل سازمان دهکده جوانان کاملا متکی بر کمک‎های مالی از سوی دولت هستند و از مدلی با نام ابداع‌کننده قوانین و سیاست‎ها پیروی می‎کنند. این سازمان‎های غیرانتفاعی روش‎های جدیدی را برای مقابله با مشکلات اجتماعی ایجاد کرده‎اند که لزوما با برنامه‎های جاری کمک‎های مالی دولت سازگار نیست. آن‎ها کمک‎کنندگان دولتی را قانع کرده‌اند تا به این روش‎های جدید اعتماد کنند زیرا این راه‎حل‎ها از راه‎حل‎های موجود پیشین، کارآمدتر و کم‌هزینه‌تر هستند. (ارائه دهندگان خدمات عمومی برعکس این گروه، ازبرنامه‎های کمک مالی دولتی موجود برای خدماتی که ارائه می‌دهند، استفاده می‎کنند.) نمونه‎ای که از این دسته می‎توان نام برد، سازمان هِلپ یو.اس.اِی است. این سازمان‎ غیرانتفاعی برای بی‎خانمان‎ها مسکن موقت فراهم می‎کند و برای خانواده‎هایی با درآمد کم، خانه‎هایی با قیمت مناسب می‌سازد. اندرو کومو(فرزند فرماندار سابق نیویورک ماریو کومو) در سال ۱۹۸۶ سازمان هلپ یو.اس.اِی را به‌عنوان راه‌حل جایگزینی برای سکونت بی‎خانمان‎ها در خانه‎ها به جای سیاست اجرایی در نیویورک تاسیس کرد که مطابق آن بی‌خانمان‎ها در هتل‎های مخصوصی با نام هتل‎های رفاهی قرار می‎گرفتند. این روش نوین در راستای مشکل مسکن بی‌خانمان‎ها توسط هلپ یو.اس.اِی زمانی ارائه شد که مشکل بی‎خانمان‎ها تبدیل به یک معضل عمومی بزرگی شده بود و مسئولین دولتی حاضر بودند روش‎های جدیدی را برای برطرف کردن این مشکل امتحان کنند. کومو با ادعای این‌که راه‌حلش هم کارآمدتر و هم کم‌هزینه‎تراست، حمایت اولیه تصمیم گیرندگان دولتی را به خود جلب کرد که هزینه پروژه به دلیل هم‎زمانی با معضلات اقتصادی در نیویورک از اهمیت زیادی برخوردار بود. بودجه هلپ یو.اس.اِی در سال ۲۰۰۷ در حدود شصت میلیون دلار بود که هشتاد درصد آن از منابع دولتی تامین شده بود (نیمی از دولت فدرال و نیم دیگر از دولت ایالتی و محلی). رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی‌ که می‏‌خواهند از مدل ابداکننده قوانین و سیاست‎ها استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:

 

    ● آیا ما رویکرد نوینی برای گذار از وضعیت کنونی (از لحاظ اثرگذاری و هزینه) داریم که آن‎قدر ضرورت دارد که نظر کمک کنندگان مالی دولتی را که غالبا به سوی راه‎حل‌های سنتی گرایش دارند، به خود جلب کند؟

    ● آیا می‎توانیم  کمک کنندگان مالی دولتی را قانع کنیم که برنامه ما عملی و شدنی خواهد بود؟

    ● آیا ما می‎توانیم با تصمیم گیرندگان دولتی که از تغییر حمایت می‎کنند، رابطه‎‌ای خوب و قوی برقرار کنیم؟

    ● در حال حاضر، آیا فشارهای لازم بر روی دولت برای تغییر روند و سیاست‌های فعلی وجود دارد؟

    

 

مدل هفتم، کارگزار ذی‌نفعان

 

برخی از سازمان‎های غیرانتفاعی مانند سازمان وام دانشجویی آیوا با رقبای خود بر سر ارائه خدماتی که از سوی دولت عرضه یا پشتیبانی می‎شود، رقابت می‎کنند. این‎گونه سازمان‎های غیرانتفاعی را مدل کارگزار ذی‌نفعان می‎نامیم. این سازمان‎ها در زمینه مسکن، خدمات استخدامی، خدمات درمانی و وام‎های دانشجویی فعالیت می‎کنند. وجه تمایز این دسته از سازمان‎های غیرانتفاعی با بقیه برنامه‎های دولتی این است که دریافت‎کنندگان خدمات خیریه، آزادی کاملی در انتخاب سازمان غیرانتفاعی برای دریافت خدمات دارند. یکی از نمونه‎های استفاده کننده از این مدل، سازمان غیرانتفاعی مشارکت برای مسکن کلان‎شهر بوستون است که مدیریت املاک اجاره‎ای متعلق به دولت ایالتی و فدرال را در بیش از سی منطقه ماساچوست برعهده دارد. این سازمان از زمان تاسیس در سال ۱۹۹۱ تا به حال در ارائه کمک هزینه یا یارانه مسکن به خانواده‎های نیازمند، شهرت خوبی برای خود کسب کرده است و بزرگترین ارائه دهنده یارانه مسکن در منطقه بوستون است که بیش از هفت هزار و پانصد خانوار را تحت پوشش خود دارد. سازمان مشارکت مسکن کلان‎شهر بوستون، فعالیت‎های مرتبط دیگری مانند برنامه‎های آموزشی و جلوگیری از بی‎خانمان شدن را نیز ارائه می‎دهد . بیش از ۹۰ درصد بودجه این سازمان از هزینه‎های مدیریتی پرداختی از سوی دولت به عنوان بخشی از یارانه تامین می‎شود. باقی بودجه از سوی شرکت‌ها و بنیادها تامین می‎شود. رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی‌ که می‌‏خواهند از این مدل  کارگزار ذینفعان استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:

 

    ● آیا می‎توانیم به دولت ثابت کنیم که ما توانایی خوبی در ارائه خدمات یا یارانه به افراد نیازمند داریم؟

    ● آیا می‎توانیم میزان خدمات بیشتر کنیم تا ارزش سود بالاتر رود؟

    ● آیا می‎توانیم به خوبی قوانین و مقررات وضع شده توسط دولت برای به‌عهده گرفتن مسئولیت ارائه این خدمات را اجرا کنیم؟

    ● آیا می‌توانیم راهی برای جبران هزینه‎های جانبی این قبیل برنامه‎های خدماتی پیدا کنیم؟

    

 

مدل هشتم: بازیافت‎کننده منابع

 

برخی از سازمان‎های غیرانتفاعی مانند بنیاد اَمِری‌کِرز از طریق دریافت اجناس و کالاهای خیریه و اهدایی از شرکت‌ها و افراد مختلف و رساندن آن‎ها به افراد نیازمندی که توانایی خرید آن‎ها را ندارند، رشد و توسعه یافتند. سازمان‌های غیرانتفاعی را ‎که از این مدل استفاده می‎کنند، بازیافت‎کننده منابع می‎نامیم. کسب و کارها تمایل زیادی به اهدا کالا و اجناس مختلف مثل غذاهایی با تاریخ مصرف مشخص دارند زیرا در غیر این صورت این اقلام به هدر می‎روند و یا هزینه نهایی تولید اجناس زیاد از حد پایین است و در بازار رقابت با تولیدکننده عرضه نخواهند شد، مثل دارو در کشورهای در حال توسعه. اجناس و کالاهای اهدایی بخش بزرگی از دارایی اصلی شرکت هستند ولی برای پرداخت هزینه‌های عملیاتی باید منابع مالی دیگری را پیدا کرد. اکثریت بازیافت‎کننده منابع در زمینه‎ برنامه‎های غذایی، کشاورزی، درمانی و تغذیه در سطح بین‎المللی فعال هستند. بزرگترین سازمان مبارزه با گرسنگی در منطقه نیوانگلند با نام بانک غذایی بوستون بزرگ نمونه‌ای از این مدل بازیافت‎کننده منابع است. این سازمان سالانه در حدود پانزده هزار تن غذا را بین ششصد سازمان محلی شامل انبارهای غذایی خیریه، آشپزخانه‎های خیریه، مراکز نگهداری از کودکان و سالمندان و پناهگاه‎های بی‎خانمان‎ها، توزیع می‎کند. در سال ۲۰۰۶ حدود پنجاه و دو درصد از دارایی‎های این بانک را کالاهای اهدایی از سوی شرکت‎ها تشکیل می‎داد. برنامه‎های دولت فدرال و ایالتی نیز به این بانک کمک جنسی و مالی می‌کنند که در حدود بیست و سه درصد منابع سالانه آن‎ها را تامین می‎کند که صرف توزیع مواد غذایی می‌شود. بیست و پنج درصد باقیمانده از سوی هدیه‌های نقدی افراد مختلف تامین می‎شود که هزینه‎های سربار و هزینه‎های بهبود ساختار را پوشش می‌دهد. رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی‌ که می‏‌خواهند از این مدل بازیافت‎کننده منابع استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:

 

    ● آیا کالاهایی که می‌خواهیم توزیع کنیم را می‎توان به صورت مداوم از اهداکنندگان دریافت کرد؟

    ● آیا می‎توانیم مهارت این را پیدا کنیم که در کنار روندهای ناگهانی افزایش اهدای اجناس، در زمان کمبود اجناس اهدایی هم آمادگی داشته باشیم؟

    ● آیا راهبرد مشخصی در جهت جمع‎آوری کمک نقدی برای تامین هزینه‎های عملیاتی و سربار داریم؟

    

 

مدل نهم: ایجادکننده بازار

 

برخی از سازمان‎های غیرانتفاعی مانند تراست فور پابلیک لند خدماتی را ارائه می‎دهند که هم‌زمان نیاز به آن‌ها در بازار وجود دارد اما مورد توجه خیًرین نوع‌دوست هم هست. این‌ها خدماتی است که پرداخت مستقیم پول برای آن‌ها در جامعه غیراخلاقی یا حتی غیرقانونی است. سازمان‎ غیرانتفاعی ‎که این خدمات را ارائه می‎دهد از مدلی استفاده می‎کند که ایجادکننده بازار می‎نامیم. به‌عنوان نمونه می‎توان از اهدای عضو نام برد. تقاضای زیادی برای اعضای بدن انسان وجود دارد ولی فروش آن غیرقانونی است. این سازمان‎های غیرانتفاعی عمده بودجه خود را از طریق دریافتی‌های خیریه و هزینه‎های دریافتی مستقیم در ازای فعالیت و خدمات، تامین می‎کنند. بیشتر ایجادکنندگان بازار در زمینه سلامت و بیماری فعالیت می‎کنند ولی نمونه‎هایی نیز در زمینه حفاظت از محیط زیست وجود دارد. یک نمونه از این سازمان‎ها صندوق بیماری‎های کلیوی آمریکا است که در سال ۱۹۷۱ برای کمک به افراد کم بضاعت با بیماری‌های کلیوی برای پرداخت هزینه‎های دیالیز تاسیس شد. در حال حاضر این سازمان بزرگ‎ترین کمک کننده مالی به بیماران دیالیزی در سرتاسر کشور آمریکا است که مطابق گزارش سال ۲۰۰۶، سالانه هشتاد و دو میلیون دلار به شصت و سه هزار و پانصد بیمار کلیوی (۱۹ درصد کل بیماران دیالیزی) کمک کرد. ارائه‌دهندگان خدمات بهداشتی تا قبل از سال ۱۹۹۶ می‎توانستند به بیماران دیالیزی محتاج که تحت پوشش حمایت دولتی بودند، کمکی پرداخت کنند که شامل بیست درصد از کل هزینه‎ها می‌شد. دولت فدرال در سال ۲۰۰۶ این‎ کار را برای ارائه دهندگان خدمات بهداشتی غیرقانونی اعلام کرد زیرا ممکن بود بیمار مجبور شود فقط از یک ارائه دهنده خدمات بهداشتی خاص، خدمات دیالیز دریافت کند. سازمان خیریه بیماری‌های کلیوی آمریکا، این مشکل را شناسایی و برنامه‎ای برای حل آن ایجاد کرد. حالا این نهاد،‌ خودش این هزینه‎ها را پرداخت می‎کند تا بیماران به درمان خود ادامه دهند. ارائه دهندگان خدمات بهداشتی و شرکت‎های بزرگ بخش عمده‎ای از منابع مالی مورد نیاز این سازمان را فراهم می‎کنند.  سازمان خیریه بیماری‌های کلیوی آمریکا در حال استفاده از قوانین مشابه بیماران دیالیزی، برای داروهای درمان پوکی استخوان نیز هست. رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی که می‌‏خواهند از مدل  ایجادکننده بازار استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:

 

    ● آیا گروهی از کمک‌‎کنندگان مالی علاقه‎مند به سرمایه‎گذاری برای حمایت از کار ما وجود دارد؟

    ● آیا دلایل قانونی یا اخلاقی بیش‌تری برای ارائه این خدمات از سوی سازمان‎های غیرانتفاعی وجود دارد؟

    ● آیا ما دارای یک برنامه مورد اعتماد و نامی معتبر هستیم؟

    

 

مدل دهم: اجراکننده در سطح محله ولی در سرتاسر کشور

 

تعدادی از سازمان‎های غیرانتفاعی هستند مثل سازمان بیگ برادرز بیگ سیسترز که با ایجاد شبکه‌ای ملی در داخل یک کشور از افراد مختلف در محله‎ و منطقه‎های خودشان، رشد و توسعه پیدا کرد. سازمان‎های غیرانتفاعی ‎که از این مدل استفاده می‎کنند را  اجراکننده در سطح محله ولی در سرتاسر کشور می‎نامیم. این سازمان‎ها روی مسائلی مانند مدارس با شرایط بد و یا بچه‎های نیازمند به الگویی مناسب در میان بزرگسالان می‎پردازند که این مشکلات در میان انجمن‎های محلی از اهمیت زیادی برخوردار است و دولت به تنهایی قادر به حل این مشکلات نیست. بیشتر کمک‎های مالی این سازمان‎ها از محلات جمع‎آوری می‎شود و دولت مقدار خیلی کمی به آن‎ها کمک می‌کند. تعداد بسیار کمی از عملیات‎های محلی به میزان بیشتر از پنج میلیون دلار رسیده‌اند ولی از لحاظ وسعت می‎توانند بسیار گسترده باشند. سازمان غیرانتفاعی آموزش برای آمریکا نمونه‌ دیگری از سازمان‌هایی است که از مدل  اجراکننده در سطح محله ولی در سرتاسر کشور استفاده می‎کند. سازمان آموزش برای آمریکا، فارغ‌التحصیلان جدید دانشگاه‎ها را جذب می‌کند، آموزش می‌دهد و در مدارس مختلف کشور مستقر می‌کند. این سازمان در سال ۱۹۸۹ تاسیس شد و تا سال ۲۰۰۷ به درآمد سالانه بیش از نود میلیون دلار رسید. این سازمان، بیست و شش دفتر محلی دارد که بیش از هفتاد و پنج درصد کمک‎های مالی را جمع‌آوری می‌کنند. رمز موفقیت این سازمان در این است که بیانیه ماموریت‌اش (بهبود کیفیت سیستم آموزش دوازده مرحله‎ای) در راستای دغدغه‌های کمک‌کنندگان مالی هم هست. جمع‎آوری کمک مالی برای این سازمان دارای جنبه‎ای حیاتی است و برای این‎ کار از مدیران اجرایی هر منطقه برای جمع‌آوری کمک مالی محلی استفاده می‎کند. رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی که می‏‌خواهند از این مدل  اجراکننده در سطح محله ولی در سرتاسر کشور استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:

 

    ● آیا ما به دنبال رفع معضلی هستیم که رهبران محلی هم به آن توجه زیادی دارند و آیا رفع این مشکل در انجمن‎ها و محلات دیگر مختلف کشور هم  ضرورت دارد؟

    ● آیا گسترش سازمان به جوامع و انجمن‎های کوچک‌تر در راستای اهداف و ماموریت ما خواهد بود؟

    ● آیا می‎توانیم از مدل خود در جوامع دیگر هم استفاده کنیم؟

    ● آیا می‎توانیم رهبرانی باعرضه را برای هدایت سازمان در مناطق دیگر شناسایی و به آن‎ها اختیارات لازم را بدهیم؟

    

 

مشکلات موجود سر راه سازمان‎های غیرانتفاعی

 

در دنیای اقتصادی امروز رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی به راحتی وسوسه می‎شوند تا به دنبال هر نوع پولی بروند که باعث می‎شود سازمان از مسیر اصلی خود خارج بشود. بیش از هر زمان دیگری، در دوران سختی‎ها و مشکلات است که رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی نیاز دارند استراتژی جمع‎آوری کمک مالی خود را بررسی کنند و به روش‎های جمع‎آوری کمک مالی نظم و ترتیب بدهند. ما امیدواریم که این مقاله چارچوب لازم را در جهت انجام این‎کار برای رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی فراهم کرده باشد.

 

سازمان‎های غیرانتفاعی از راه‎های مختلفی برای جمع‎آوری کمک مالی استفاده می‎کنند و تمام آن‌‏ها نمی‌توانند به مدل‎های لازم برای برنامه‎هایی در ابعاد بزرگ برسند. تمام سازمان‎های غیرانتفاعی می‎توانند از شفاف‎سازی، موثرترین مدل جمع‎آوری کمک مالی خود بهره ببرند و حتی ممکن است سازمان‎های غیرانتفاعی مدل‎های جدیدی را برای جمع‎آوری مبالغ زیادی از کمک مالی توسعه بدهند. همان‎طور که در ابتدا هم گفته شد، تقریبا ۱۵۰ سازمان غیرانتفاعی جدید ( بدون در نظر گرفتن دانشگاه‎ها و بیمارستان‎ها) بین سال‎های ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۳ بیش از ۵۰ میلیون دلار در سال کمک مالی جمع‎آوری کردند.

 

در سوی دیگر این معادله، خیرین بیش از پیش روی کمک‎های مالی خود به سازمان‎های غیرانتفاعی دقت می‏‌کنند. ما امیدواریم که این مقاله به خیرین دید بهتری نسبت به راهبرد (استراتژی) کمک‌های مالی خودشان بدهد تا به صورت کارآمدتری از برنامه‎های مورد نظرشان حمایت کنند. همان‎طور که جامعه بیشتر از قبل نیازمند بخش غیرانتفاعی و خیرین برای حل مشکلات است، فهم و درک صحیحی از مدل‌های جمع‎آوری کمک مالی برای رسیدن به آن آرمان‎ها نیز روزبه روز اهمیت بیشتری پیدا می‎کند.

 

منبع: http://yarikadeh.com/fa/content/182

 

 

بخش اول

 

دپارتمان توانمندسازی و توسعه صالحون

مرکز درمانی موسی بن جعفر-دندانپزشکی-آمبولانس-آزمایشگاه موزه علوم و فنون شهرستان آران و بیدگل مددکاری و حمایتی

دپارتمان توانمندسازی و توسعه-پژوهش

     
مرکز درمانی موزه خیریه و مددکاری ترویج مشاوره آموزش پژوهش