Info@salehoun.org

10 مدل برای جمع آوری کمک مالی

 

ایجاد یک چارچوب برای جمع‎آوری کمک مالی در سازمان‎های غیرانتفاعی یک چالش است اما هر سازمانی باید یک مدل کارآمد برای جمع‌آوری کمک‎های مالی داشته باشد که به‌خوبی توسعه‌یافته است.

برای پیداکردن یک مدل کارآمد جمع‌آوری کمک‌های مالی باید به سه عامل منبع کمک مالی، انواع تصمیم‌گیرندگان، و انگیزه‎های تصمیم گیرندگان توجه کنید.

مدل اول «مرتبط‎کننده‌های احساسی» است و برای سازمان‌هایی مناسب است که هدف‌ سازمان‌شان منعکس‎کننده دغدغه‌های تعداد زیادی از مردم با سطح درآمد مختلف است.

مدل دوم «متکی بر دریافت‎کنندگان خیریه» نام دارد و برای سازمان‌هایی کارآمد است که به ازای خدمات ارائه‌شده به هر فرد، کمک مالی دریافت می‎کنند.

مدل سوم «مشوق اعضا» است و در سازمان‌هایی کاربرد دارد که اعضا در آن کمک مالی می‌کنند زیرا هدف سازمان را جزئی از زندگی روزمره خود می‎دانند.

مدل چهارم «شرط‎‌بندی کننده بزرگ» نام دارد و در تعداد محدودی از سازمان‎های غیرانتفاعی کاربرد دارد که بزرگ‌ترین اهداکننده سازمان، موسس آن نیز هست.

مدل پنجم «ارائه‌دهنده خدمات عمومی» است و در بسیاری از سازمان‎های غیرانتفاعی به‌کار گرفته می‌شود که با ارگان‎های دولتی در راستای ارائه خدمات اجتماعی اساسی مورد نیاز مانند مسکن، کمک‎های بشردوستانه و آموزش و پرورش همکاری می‌کنند.

مدل ششم «ابداع‌کننده قوانین و سیاست‎ها» است و در برخی از سازمان‎های غیرانتفاعی کاربرد دارد که روش‌های جدیدی را برای مقابله با مشکلات اجتماعی ایجاد کرده‎اند که لزوما با برنامه‎های جاری کمک‎های مالی دولت سازگار نیست.

مدل هفتم «کارگزار ذی‌نفعان» در برخی از سازمان‎های غیرانتفاعی استفاده می‌شود که با رقبای خود بر سر ارائه خدماتی که از سوی دولت عرضه یا پشتیبانی می‎شود، رقابت می‎کنند.

مدل هشتم «بازیافت‎کننده منابع» نام دارد و در برخی از سازمان‎های غیرانتفاعی کاربرد دارد که از طریق دریافت اجناس و کالاهای خیریه و اهدایی از شرکت‌ها و افراد مختلف و رساندن آن‎ها به افراد نیازمندی که توانایی خرید آن‎ها را ندارند، فعالیت می‌کنند.

مدل نهم «ایجادکننده بازار» است و در آن دسته از سازمان‎های غیرانتفاعی کاربرد دارد که خدماتی را ارائه می‌دهند که هم‌زمان نیاز به آن‌ها در بازار وجود دارد اما پرداخت مستقیم پول برای آن‌ها در جامعه غیراخلاقی یا حتی غیرقانونی است.

مدل دهم «اجراکننده در سطح محله ولی در سرتاسر کشور» نامیده می‌شود و سازمان‎های غیرانتفاعی که با ایجاد شبکه‌ای ملی در داخل یک کشور از افراد مختلف در محله‎ و منطقه‎های خودشان، رشد و توسعه پیدا کرده‌اند از این مدل استفاده می‎کنند.

 

امروزه فهم و درک صحیحی از مدل‌های جمع‎آوری کمک مالی برای دستیابی به اهداف سازمان از اهمیت بیشتری برخوردار است. طرح از ترنبال، کوربیس

محوری‎ترین موضوع مورد بحث میان مدیران سازمان‎های غیرانتفاعی، پرسش‌هایی از این دست است:‌ پول داریم یا نه؟ چه مقدار نیاز داریم؟ از کجا می‌توانیم کمک‌های مالی جمع‌آوری کنیم؟ چرا بیشتر از این نیست؟

 

ما در طول یک تحقیق توانستیم ده مدل جمع‌آوری کمک‌های مالی را شناسایی کنیم که معمولا بزرگ‌ترین سازمان‎های غیرانتفاعی در آمریکا از آن‎ها استفاده می‎کنند. هدف ما تجویز یک رویکرد مشخص برای پیروی توسط یک سازمان غیرانتفاعی نیست. در واقع امیدوار هستیم که به رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی کمک کنیم تا مدل‌هایی را که باور دارند می‎تواند از رشد و توسعه سازمان‌ حمایت کند، به‌صورت واضح‎تر و روشن‎تری بیان و به گفت‌وگو بگذارند و از این بینش در جهت بررسی ظرفیت‌ها و محدودیت‌های مرتبط با آن مدل استفاده کنیم.

 

دریافت‎کنندگان خیریه، مشتریان سازمان نیستند:

 

هنگامی که یک سازمان غیرانتفاعی راهکاری را در جهت ایجاد ارزش برای یک دریافت‎کننده خدمات خیریه می‎یابد (به‌عنوان مثال، بازپروری یک زندانی برای بازگشت به جامعه و یا نجات یک گونه زیستی در معرض خطر)، منبع اقتصادی پول‎ساز و سودآور خود را نیافته است و باید جداگانه به دنبال یافتن این منبع باشد. همه سازمان‎های غیرانتفاعی در حقیقت مشغول دو نوع «کسب و کار» هستند - یکی مربوط به فعالیت‎ها و برنامه‎های خودشان و دیگری در رابطه با افزایش میزان کمک‎های اهدایی و خیریه.

 

در نتیجه این تفاوتی که بین دریافت‎کنندگان خیریه و حامیان مالی وجود دارد، جنبه‌های مختلف مهم مدل‌های تامین کمک‌های مالی سازمان‎های غیرانتفاعی باید جدا از مدل‌های موجود در دنیای شرکت‌های تجاری مورد بحث و بررسی قرار بگیرند. یک مدل کسب و کار دربرگیرنده انتخاب‌های مختلف در رابطه با ساختار هزینه‎ها و میزان ارزش برای دریافت‎کنندگان خدمات خیریه است. یک مدل جمع‎آوری کمک مالی تنها بر روی کمک‎های مالی متمرکز است و کاری به برنامه‌ها و خدمات ارائه شده به دریافت‎کنندگان خیریه ندارد.

 

همه مدیران سازمان‎های غیرانتفاعی می‌توانند ازاین ده مدل برای بهبود جمع‎آوری کمک مالی و مدیریت آن‌ها استفاده کنند اما کارآیی این مدل‎ها زمانی اهمیت پیدا می‎کند که سازمان غیرانتفاعی بزرگ‌تر می‎شوند. راه‎های زیادی برای جمع‎آوری کمک مالی به میزان یک میلیون دلار در سال وجود دارد که برخی از آن‎ها حتی به صورت بداهه در طول فرآیند شکل می‎گیرند. اما هنگامی که سازمان سعی می‌‎کند سالانه حدود بیست و پنج تا پنجاه میلیون دلار یا بیشتر جمع‎آوری کند، راه‌های کمتری وجود دارد. تعداد تصمیم گیرندگان بالقوه‏‌ای که می‌توانند اجازه صرف کردن این چنین مقدار زیادی از پول را بدهند، کاهش می‎یابد (و یا باید از مجموعه‎ای از این افراد کمک بگیرید) و همین‌طور عواملی که در این افراد برای گفتن «بله» ایجاد انگیزه می‎کنند نیز بیش‌تر می‎شوند (و یا به‌طور کامل تحت تاثیر یک رهبر کاریزماتیک سازمان غیرانتفاعی قرار نمی‎گیرند).

 

تحقیق ما صحت این مطلب را تائید می‎کند. در مطالعه‎ای که اخیرا انجام دادیم، ۱۴۴ سازمان غیرانتفاعی تاسیس شده از سال ۱۹۷۰ که تا اندازه پنجاه میلیون دلار در سال یا بیشتر رشد کرده بودند را شناسایی کردیم. در طی این تحقیقات متوجه شدیم که تک تک این سازمان‌ها به دنبال منابع مشخصی از کمک‌های مالی بودند که توانستند با اتکا به آن‌ها، رشد کنند و بیشترشان روی تنها یک منبع خاص که متناسب با کار و برنامه خودشان بود، تمرکز کرده بودند. همچنین هر یک از آن‌ها قابلیت‎های کاملا حرفه‌ای در داخل سازمان پرورش داده بودند که هدف‌شان جمع‎آوری کمک مالی از آن منابع مشخص بود. به‌عبارت دیگر، هر کدام از این سازمان‎های غیرانتفاعی یک مدل جمع آوری کمک‎های مالی داشتند که به‌خوبی توسعه‌یافته بود.

 

هر چقدر میزان کمک مالی مورد نیاز بیشتر باشد، اهمیتِ به دنبال بازارهای جمع‎آوری کمک مالی شناخته شده بودن که در آن تصمیم گیرندگان خاصی با انگیزه‌های مشخص وجود دارند نیز بیشتر می‎شود. به‌عنوان مثال گروه‌های بزرگی از اهداکنندگان انفرادی، بر اساس دغدغه‌های رایج مشترک در مورد مسائل مختلف مانند تحقیقات بر روی سرطان پستان به یکدیگر ملحق شده‎اند. در مثالی دیگر، منابع بزرگ کمک‎های مالی از سوی دولت، ماموریت و اهداف خاصی مانند نگه‌داری و سرپرستی کودکان یتیم دارند. یک سازمان غیرانتفاعی می‎تواند تعداد انگشت شماری از بنیادها و یا افراد ثروتمند را متقاعد کند تا چند میلیون دلار برای موضوعی که قبلا نادیده می‎گرفتند، اهدا کنند ولی این روش برای یک سازمان غیرانتفاعی که به دنبال جمع‎آوری ده‌ها میلیون دلار است، جوابگو نخواهد بود.

 

هدف این نیست که بازار جمع‎آوری کمک مالی را پایدار و باثبات توصیف کنیم؛ خیر، این طور نیست. اولین بار که «روز زمین» در سال ۱۹۷۰ برای افزایش آگاهی و قدردانی نسبت به محیط زیست کره زمین نامگذاری شد، هم‎زمان یک موج افزایش کمک به معضلات محیط زیستی ایجاد شد. قحطی اتیوپی در سال‎های ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۵ منجر به افزایش قابل توجهی در میزان حمایت از کمک‎های بین‌المللی شد. آگاهی از بحران آموزشی ایالات متحده آمریکا در اواخر دهه ۸۰، زمینه را برای جذب کمک‎های مالی در جهت ایجاد مدارس مستقل فراهم کرد. تغییرات را نمی‌توان پیش‌بینی کرد ولی به دلیل غیرقابل پیش‌بینی بودن، نمی‎توان به یک راه خاص برای جمع‎آوری کمک مالی وابسته بود.

 

ده مدل جمع‎آوری کمک مالی

 

ایجاد یک چارچوب برای جمع‎آوری کمک مالی در سازمان‎های غیرانتفاعی یک چالش است. برای اینکه مدل‎ها کارآمد و مفید باشند، نباید بیش از حد به‌طور کلی و یا بیش از حد به‌طور خاص تعریف شده باشند. به‌عنوان مثال، یک کلینیک سلامت عمومی که به بیماران تحت پوشش برنامه کمک دریافت درمانی دولت، خدمات می‎دهد را در نظر بگیرید و هم یک سازمان غیرانتفاعی که کارش توسعه حمایت شده از طرف دولت آمریکا برای توسعه بین‌المللی است. درست است که هر دو از سوی دولت کمک مالی دریافت می‎کنند ولی نوع کمک مالی و تصمیم گیرندگان کنترل این منابع مالی کاملا متفاوت از یکدیگر هستند. قرار دادن این دو در کنار هم و در یک مدل، مفید و کارآمد نخواهد بود. در عین حال تعیین یک مدل جداگانه برای تمام سازمان‎هایی که کمک مالی یکسانی دریافت می‎کنند، تعریف بیش از حد خاص و محدودی است که کارآیی لازم را نخواهد داشت.

 

در نهایت به سه پارامتر برای تعریف مدل‌ها رسیدیم: منبع کمک مالی، انواع تصمیم گیرندگان، و انگیزه‎های تصمیم گیرندگان. با این کار توانستیم ده مدل جمع‎آوری کمک مالی متمایز، منسجم و درعین حال در برگیرنده انتخاب‌های واقعی را شناسایی کنیم.

 

در ادامه این مقاله هر کدام از این ده مدل جذب سرمایه همراه با توصیف نمونه‎ای از سازمان غیرانتفاعی متناسب با آن معرفی شده است. این مدل‎ها به ترتیبِ میزان قدرت تامین‎کننده حمایت مالی آ‌ن‌ها آورده شده‌اند. سه مدل اول (مرتبط ‎کننده‎های احساسی، متکی بر دریافت‎کنندگان خیریه، و مشوق اعضا) تا حد زیادی توسط بسیاری از کمک‌های فردی تامین مالی می‌شوند. مدل چهارم (شرط‎‌بندی کننده بزرگ) تا حد زیادی توسط یک فرد و یا توسط تعداد کمی از افراد و بنیادها تامین مالی می‎شوند. سه مدل بعدی (ارائه دهنده خدمات عمومی، ابداکننده قوانین و سیاست‎ها، و کارگزار ذینفعان) تا حد زیادی توسط دولت تامین مالی می‎شوند. مدل هشتم (بازیافت‎کننده منابع) تا حد زیادی از طرف شرکت‌های بزرگ پشتیبانی می‌شوند. دو مدل پایانی (اجراکننده در سطح محله ولی در سرتاسر کشور) مخلوطی از انواع کمک‎های مالی را دریافت می‎کنند.

 

 

مدل اول: ایجاد رابط‌های احساسی

 

برخی از سازمان‌های غیرانتفاعی مانند بنیاد مِیک اِ ویش (ترجمه تحت‌اللفظی‌اش می‌شود: یک آرزو بکن) با تمرکز روی هدفشان توسعه پیدا کردند که این هدف منعکس‎کننده و طنین دغدغه‌های تعداد زیادی از مردم با سطح درآمد مختلف بود. در واقع ساختار و چارچوبی را ارائه کرد که این افراد توانستند برای اولین بار با هم ارتباط برقرار کنند. سازمان‎های غیرانتفاعی که از این رویکرد استفاده می‎کنند از مدلی با نام رابط‌های احساسی پیروی می‌کنند. رسالت بیش‌تر این‎گونه سازمان‎ها در زمینه‎های تحقیقات محیط زیست، بین‎الملل و سلامت متمرکز است. این سازمان‎ها متفاوت از آن‎هایی هستند که به سراغ افراد با باور دینی خاص، گرایشات سیاسی و یا علاقه ورزشی خاص می‎روند که با هم برای بیان عقاید و علایق مشترکشان سازمانی را تشکیل داده‎اند.

 

مدل رابط‌ های احساسی معمولا به دنبال ایجاد روابط ساده و روشن میان داوطلبین در مراسم‌های مختلف جمع‎آوری کمک‎های مالی است. بنیاد سوزان جی کومن یک نمونه از سازمان غیرانتفاعی ‎است که از مدل رابط‌های احساسی استفاده می‌کند. بنیاد کومن که در سال ۱۹۸۲ تاسیس شده، به دنبال ریشه‌کن کردن سرطان پستان به‌عنوان یک بیماری مهلک است. بنیاد این کار را از طریق کمک مالی به تحقیقات پزشکی، حمایت از پروژه‎های پژوهشی، آزمایشی (غربالگری) و درمانی در سرتاسر دنیا انجام می‎دهد و برنامه‎های آموزشی مختلفی برای زنان در مورد اهمیت تشخیص زود هنگام دارد. ماموریت این بنیاد منعکس‌کننده دغدغه بسیاری از زنان است که حتی ممکن هست هیچ‌وقت به‌صورت مستقیم نیاز به خدمات این سازمان پیدا نکنند. میزان جمع‎آوری کمک‌های سالانه سازمان کومن بین سال‎های ۱۹۷۷ تا ۲۰۰۷ از چهل و هفت میلیون به سیصد و سی و چهار میلیون دلار افزایش پیدا کرد. متوسط کمک‎های فردی در سطح بسیار پایین و در حدود سی و سه دلار است ولی رمز موفقیت تلاش‌های این سازمان همواره در جمع‎آوری کمک مالی از سوی تعداد بسیار زیادی از حمایت‎کنندگان در سطح گسترده بوده است. این بنیاد و سازمان‌های وابسته‎های آن سالانه درحدود صد و بیست مسابقه ورزشی دو با حضور بیش از یک میلیون شرکت‎کننده برگزار می‎کنند. این مراسم نه تنها به افراد اجازه می‎دهد که به سازمان کمک مالی کنند بلکه داوطلبین را به مشارکت دعوت می‎کند و آن‌ها را تشویق می‎کند که تیم تشکیل ‎دهند و به دنبال کمک مالی بیشتری بروند و به‌طور کل در تجربه روز مسابقه سهیم باشند. رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی‌ که می‏‌خواهند از این مدل رابط‌های احساسی استفاده کنند، باید پرسش‌های زیر را از خود بپرسند:

 

    ● آیا تا به حال قشرهای زیادی از مردم علاقه به کمک کردن را در این زمینه نشان داده‎اند؟

    ● آیا می‎توانیم به صورت ساده و مختصر ضرورت وجود این سازمان غیرانتفاعی را توجیه کنیم؟

    ● آیا یک راه متدوال و معمولی برای جذب تعداد زیادی از داوطلبان وجود دارد؟

    ● آیا توانایی‎های لازم برای توسعه تلاش‌ها به یک منطقه جغرافیایی بزرگ‎تر را داریم؟ و یا آیا می‎توانیم این توانایی‌‏ها را ایجاد کنیم؟

    

 

مدل دوم: متکی بر دریافت‎کنندگان خیریه

 

برخی از سازمان‎های غیرانتفاعی مانند کلینیک کلیولند به ازای خدمات ارائه شده به هر فرد، کمک مالی دریافت می‎کنند اما روی افرادی که در گذشته از این خدمات استفاده کرده‌اند نیز برای کمک مالی حساب می‎کنند. مدل مورد استفاده در این قبیل سازمان‌ها را متکی بر دریافت‎کنندگان خیریه می‎نامیم. دو مثال بسیار خوب بیمارستان‎ها و دانشگاه‎ها هستند. به‌طور کلی، بخش عمده کمک مالی این سازمان‎های غیرانتفاعی از طریق هزینه‎های پرداخت‎شده به ازای ارائه خدمات، تامین می‌شود. با این وجود تمام هزینه ارائه این خدمات با هزینه‎های دریافتی جبران نمی‎شود. در نتیجه، این سازمان‎ها سعی می‎کنند رابطه خوب و طولانی مدتی با افرادی که زمانی از خدمات‌شان استفاده کرده‎اند، برقرار کنند و بر همین اساس این سازمان‎ها را متکی بر دریافت‎کنندگان خیریه نامیده‌ایم. اگر چه این کمک‎های مالی در مقابل هزینه‎ها بسیار اندک هستند (به‌طور متوسط حدود پنج درصد در بیمارستان‎ها و حدود سی درصد در دانشگاه‎های خصوصی) اما این کمک‌‏های مالی منبع مهمی برای تامین بودجه پروژه‎های بزرگی مانند ساختمان‎سازی، تحقیقات و صندوق پشتوانه مالی هستند. اغلب خیرین با این انگیزه کمک می‎کنند که زمانی با دریافت این کمک‎ها، زندگی‌شان تغییر کرده است. سازمان‌هایی که از این مدل متکی بر دریافت‌کنندگان خیریه استفاده می‎کنند، عمده حمایت خیریه خود را از طریق هدایای بزرگ دریافت می‎کنند. دانشگاه پرینستون نمونه‌ای از سازمان غیرانتفاعی است که از مدل متکی بر دریافت‎کنندگان خیریه استفاده می‏‌کند. این دانشگاه شهرت زیادی برای درخواست کمک مالی از فارغ‌التحصیلان خود دارد و توانسته است بالاترین میزان کمک معادل ۲\۵۹  درصد را در میان تمام دانشگاه‎های ملی جمع‎آوری کند. بیش از سی و سه هزار فارغ‌التحصیل مقطع لیسانس در سال ۲۰۰۸، حدود ۶\۴۳ میلیون دلار به این دانشگاه کمک کردند. به دلیل مهارت بالای این دانشگاه در جمع‌آوری کمک مالی، بیشتر از پنجاه درصد بودجه عملیاتی دانشگاه پرینستون از سوی خیرین و درآمد ناشی ازصندوق پشتوانه مالی تامین می‎شود. رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی‌ که می‏‌خواهند از این مدل متکی بر دریافت‎کنندگان خیریه استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:

 

    ● آیا ماموریت و هدف ما سود فردی خاصی دارد که برای اجتماع هم مفید باشد؟

    ● آیا افراد در طی زمان دریافت خدمات، احساس وفاداری و ادای دین به سازمان پیدا می‎کنند؟

    ● آیا ساختار مناسب برای دسترسی به دریافت‎کنندگان خدمات خیریه در مقیاس مناسب را داریم؟

    

 

مدل سوم: مشوق اعضا

 

برخی از سازمان‎های غیرانتفاعی مثل کلیسای سدلبک به کمک‌های مالی افراد وابسته هستند و از مدل جمع‎آوری کمک مالی با نام «مشوق اعضا» استفاده می‎کنند. این افراد (که از اعضای آن سازمان هم هستند) به سازمان کمک مالی می‌کنند زیرا هدف سازمان را جزئی از زندگی روزمره خود می‎دانند، بنابراین، در نهایت خود این افراد هستند که از این کمک‌ها بهره خواهند برد. سازمان‎هایی که از مدل مشوق اعضا استفاده می‎کنند، دارای اساس و پایه خاصی برای ایجاد فعالیت‌های گروهی جدیدی نیستند و در مقابل، با اعضا (کمک‌کنندگان مالی) از طریق حمایت از فعالیت‎هایی که آن افراد به دنبال تحقق آن‌ها هستند، ارتباط برقرار می‎کنند. این سازمان‎ها اغلب در زمینه‎های مذهبی، محیط زیست، هنر، فرهنگ و کارهای انسان دوستانه فعالیت می‏‌کنند. به‌عنوان مثال می‎توان از بنیاد ملی بوقلمون‌های وحشی نام برد که به دنبال حفظ و گسترش قلمرو زندگی بوقلمون‎های وحشی است که از طرف دیگر، مشوق و حمایت‌کننده شکار بوقلمون وحشی نیز هست. شکارچیان بوقلمون به سمت این سازمان جذب می‎شوند و در نهایت از کار آن سود می‎برند که باعث می‎شود به اعضای وفاداری تبدیل بشوند که در جمع‎آوری کمک مالی برای سازمان هم مشارکت می‎کنند. اعضای محلی این بنیاد در سال، حدود دوهزار ضیافت شام برای جمع‎آوری کمک مالی برگزار می‎کنند و در حدود هشتاد درصد از درآمدهای سالانه سازمان را از این طریق تامین می‎کنند. در این ضیافت‎ها چندین فرصت مختلف برای اهدای پول وجود دارد: بلیط ورودی (که برای هر نفر حدود پنجاه دلار است و شامل حق عضویت سالانه هم می‎شود)، خرید محصولات و کالاهای تبلیغاتی (به‌طور متوسط بیش از صد دلار به ازای هر شرکت‎کننده) و بلیت‌های قرعه‎کشی (که حدود شانزده هزار دلار به ازای هر ضیافت سودآوری دارند). جایزه‎های قرعه‎کشی و کالاهای تبلیغاتی برای فروش از طرف دفتر اصلی این بنیاد تامین‌ می‎شوند. هر ضیافت بعد از محاسبه هزینه‎ها، در حدود ده هزار دلار سودآوری دارد. بخش بزرگی از پول جمع‎آوری شده صرف منطقه محلی حفاظت شده در همان منطقه برگزاری ضیافت می‎شود. رهبران سازمان‎های غیرانتفاعی‌ که می‌‏خواهند از این مدل جمع‌آوری کمک‌های مالی استفاده کنند، باید سوالات زیر را از خود بپرسند:

 

    ● آیا اعضا احساس خواهند کرد که فعالیت‎های سازمان در نهایت به‌صورت مستقیم به نفع آن‎ها یا جامعه آن‎ها خواهد بود؟

    ● آیا ما قابلیت این را داریم که اعضا را در کار جمع‎آوری کمک مالی مشارکت دهیم و آن‎ها را مدیریت کنیم؟

    ● آیا می‎توانیم با اعضای اصلی کاملا هماهنگ و هم‎صدا باقی بمانیم، حتی اگر به معنای از دست‎دادن فرصت‎های جمع‎آوری کمک مالی و کنار گذاشتن فعالیت‌هایی باشد که باب میل اعضا نیست؟

دپارتمان توانمندسازی و توسعه صالحون

مرکز درمانی موسی بن جعفر-دندانپزشکی-آمبولانس-آزمایشگاه موزه علوم و فنون شهرستان آران و بیدگل مددکاری و حمایتی

دپارتمان توانمندسازی و توسعه-پژوهش

     
مرکز درمانی موزه خیریه و مددکاری ترویج مشاوره آموزش پژوهش