Info@salehoun.org

داستان این هفته:

تو هم بازی

نویسنده: خانم سعدآبادی

کلمات کلیدی: اهدای اسباب بازی، موسسات خیریه، کمپین اسباب بازی

تو هم بازی، داستان هفته موسسه خیریه صالحون بیدگل

هیچ وقت یاد ندارم اسباب بازی داشته باشم از اون اسباب بازی های کوکی که چشم آدم می گرفتش.

بهش زل میزدی و نگاه ازش برنمی داشتی

هربار که می رفتیم بازار کنار اون اسباب بازی فروشی می ایستادم که کلی عروسک قشنگ داشت.

با موی بلوند و فری و خوندن آهنگ هایی که یه کلمه اش رو نمی فهمیدم اما می خواستمش.

از اینکه چشاش باز و بسته می شد دلم غنج می رفت.

یا اون میمون بد سر وشکل که به طبل گنده ای میزد و راه می رفت.

هربار که می خواستم یکیش رو داشته باشم مادرم با توپ و تشر می گفت: «میخوای چیکار کنی دو روزه خراب میشه»

هرچی هم قسم وآیه می دادم مراقبم؛ گوشش بدهکار نبود.

شده بودیم جزو اون آدمای آینده نگری که می دونستیم بعد یه مدت همه چی خراب میشه و از همون نگاه اول آینده اش رو می دیدیم.

یعنی مجبور بودیم آینده نگر باشیم چاره ای نداشتیم، ما جزو طایفه ای بودیم که مجبور بودیم بهترین چیزها رو ببینیم و بهش اخم کنیم و بگیم به درد نمیخوره.

یه وقتایی که کلی گریه میکردم برای داشتن یه عروسک، مادرم رخت کهنه رو بهم سمبل می کرد و با ذغال واسشون چشم درست می کرد و می گفت بیا این بچت؛ خدا اینقدر بچه بهت بده اینقدر گریه کنه که سرسام بگیری.

انگار نفرین مادرکارساز شد چرا که جایی کار می کنم که پر از بچه های قد ونیم قده که کل روز رو باهاشون سر می کنم و شب همه ی فکرم پیش اوناست.

بچه هایی که یا پدر ومادر ندارند یا اگه دارند لیاقت داشتن فرزند رو ندارند، پدر ومادر الکی یا معتاد که وقتی خمار میشن همه ی زور بازوشون  نثار سر و صورت بچه های معصوم می کنن.

بچه هایی که بچگی نکردند، هیچ جا راهشون نداند و در اوج طراوات دچار افسردگی شدند.

اینو میشه از ناخن جویدن هاشون از تیک های عصبی شون از بغض های فرو خورده شون دید...

با بچه های کانون تصمیم گرفتیم کمپینی راه بندازیم با عنوان#توهم_بازی

و به نهادها و موسسات خیریه به در و همسایه  و دوست آشنا سپردیم که تو این کمپین اسباب بازی شرکت کنند.

درسته خوراک و پوشاک هم لازمه ی زندگیه اما برای یه بچه هیچی مثل اساب بازی هیجان انگیز نیس.

و کم کم کلی ماشین کوکی، ربات، آدم آهنی، عروسک اومد کانون...

بهترین سکانس موقعی بود که بچه ها اسباب بازی هاشون رو نشون هم میدن و کلی ذوق و شوق داشتند.

و چقدر راحت میشه دل آدم ها رو شاد کرد و تا عمر این حلاوت همراهشون باشیم.

تو هم تو این کمپین شرکت کن...

 

 

 

دپارتمان توانمندسازی و توسعه صالحون

مرکز درمانی موسی بن جعفر-دندانپزشکی-آمبولانس-آزمایشگاه موزه علوم و فنون شهرستان آران و بیدگل مددکاری و حمایتی

دپارتمان توانمندسازی و توسعه-پژوهش

     
مرکز درمانی موزه خیریه و مددکاری ترویج مشاوره آموزش پژوهش